در گذشته “مصور کردن” تعریف مشخصی نداشت و تخصص در آن دارای ویژگی معینی نبود. هرکس که دستی به قلم مو داشت می توانست مصور یا تصویرگر هم باشد و هر هنرمند ی مدعی تصویرگری بود. طراحان، حکاکان، نقاشان و غیره، کارشان را مصور کردن و تصویرگری می دانستند، زیرا می پنداشتند اثرشان را براساس تصویر کردن موضوعی به وجود می آورند. در گذشته هنر گرافیک هم مفهوم و محدوده خاصی نداشت. در غرب، طراحی، نقش اندازی، حکاکی و رسامی فعالیت هایی بود که گرافیک هم نامیده می شد و در واقع گرافیک بخش کوچکی از طراحی و نقاشی بود. اما بعد ها رشد و وسعت تخصص ها در این تقسیم بندی ها تغییرات فوق العاده ای را به وجود آورد و هر کدام از آن فعالیت های جنبی کوچک گذشته، خود مرکز و محور کوشش های خلاقه هنرمندان زیادی شدند. مثلا هنر مصور کردن و تصویرگری برای خود شعبه تخصصی مهمی شد و در خود، تقسیم ها و تخصص های متعددی را به وجود آورد.
در اکثر زبان های غربی مصور کردن را illustration می گویند که به زبان ما می توان آن را تصویرگری و تصویرسازی و هنرمندش را تصویرگرنامید. کار تصویرگری عبارت از تجسم تصویری یک موضوع برای نمایش بهتر فضای مطلب و در نهایت درک بهتر آن است. تصویرسازی و مصور کردن تنها با ابزار طراحی و نقاشی انجام نمی گیرد ، بلکه امروزه طراحان و تصویرگران از امکانات بیانی هر هنر تصویری دیگری برای به تصویر کشاندن موضوع استفاده می کنند. ایشان از عکاسی، مجسمه سازی، نقاشی، خوشنویسی، حکاکی ، سینما و …بهره می برند، زیرا در واقع بیان تصویری در تمام هنرها یکسان عمل می کند ، هرچند که وسایل و شیوه های اجرایی آن ها با هم متفاوت است و این تفاوت هایی اجرایی فقط گاهی مرزهای ظریفی را در بیان آن ها ایجاد می کند. در واقع می توان گفت که این جزئیات بیانی به سان گویش های مختلف یک زبان عمل می کنند و در اساس با هم متفاوت نیستند.
استفاده از این همه امکان های گوناگون در تصویرگری نتیجتا سبب تعدد و گوناگونی تخصص ها و روش ها در این هنر شده است و روز به روز نیز بر این انشعاب ها افزوده می شود و منجر به پیدایش دیدگاه ها و شگردهای بدیع و نوظهور می گردد.
بنابراین وقتی به خیل تصویرگران نگاه شود با وجود تنوع بی حد تخصص ها و شیوه ها، همه آن ها را می توان در حیطه تصویرگری و تصویرسازی دید.
جمعی از ایشان به کار تصویرسازی برای “کتاب” مشغولند و کتاب ها از حیطه مربوط به کودکان شروع شده و به کتب همه سنین خوانندگان و همه موضوعات مورد نظر آن ها چون : انواع ادبیات ، هنر ، علوم ، فنون و … ختم می شود که باز می توان همه این گوناگونی کتب را به دو شیوه تصویرگری یعنی تزیین کتب و تصویرسازی برای متن آن ها تقسیم کرد و هر یک از این دو شعبه محتاج تخصص و تجربه ای ویژه است.
شاید به ظاهر تصویرسازی برای متن از اهمیت بیشتری برخوردار باشد اما می دانیم در هنر تصویرسازی سنتی ما، حاشیه سازی یعنی تذهیب و تشعیرسازی، جایی بسیار والا و ارجمند دارد و هنرمندان برجسته ای به این کار و سایرفنون مربوط به آن پرداخته و آثاری نفیس و بی بدیل به جای نهاده اند.
با کمی دقت به موضوع های متنوع تصویرگری که شامل ده ها رشته جداگانه می باشد می توان تا حدودی به اهمیت و لزوم تنوع شیوه بیان آن ها پی برد . مثلا این که در زمینه تصویرسازی برای متن یک کتاب پزشکی یا تصویرسازی فنی یک کتاب مکانیک و تصاویر یک کتاب تاریخی ، یک کتاب جغرافیا ، یک کتاب سیاحت نامه ، یک اثر ادبی ، یک کتاب آموزشی دوران تعلیمات مدرسه ای ، یک جزوه ی ورزشی، عکاسی ، مد و لباس، یک قصه زیبا و لطیف کودکانه، مجموعه اشعار و…چه اندازه باید تفاوت وجود داشته باشد.
وقتی وارد حیطه ی روزنامه نگاری می شویم باز هم شیوه متفاوتی را باید پی بگیریم .
به همان ترتیبی که نویسنده ای مقاله یا مطلبی را با سطح و توقع خاصی برای روزنامه ها یا مجله ای تهیه می کند تصویرگری این مطلب هم همان شان و لحن موضوع را به خود می گیرد ، و وقتی ملاحظه کنیم که حتی شیوه و روال هر نشریه نیز به جای خود در کیفیت نگارش آن مطالب تاثیر می گذارد، طبیعی است که بر شیوه طراحی و تصویرسازی آن هم تاثیر بگذارد . به این معنی که مصور کردن یک نشریه روزانه با یک نشریه هفتگی تفاوت دارد و اگر هر کدام از این نشریات مدعی راه و رسم خاصی نیز باشند، باز این تفاوت، دگرگونی های ویژه دیگری را هم به خود می گیرد اگر دوباره گوناگونی های موضوعی نشریات را در نظر آوریم می بینیم که مثلا یک نشریه روزانه سیاسی، یک نشریه هفتگی ورزشی، یک مجله ادبی، یک گاهنامه هنری، یک جزوه ی حقوقی یا اقتصادی یا مطلبی مخصوص جوانان ، کودکان ، دانشگاهیان و…لحن ها و شخصیت های متفاوتی دارند و همانطور که نمی توان آن ها را با یک قلم و شیوه نوشت نباید با یک قلم هم مصور نمود.
علاوه بر موضوع هایی که تاکنون برشمرده شد، موضوع های بی شمار دیگری نیز هستند که برای خواست ها و مصارف متعدد و اهداف بیشماری منتشر می شوند مانند: انواع اعلان ها و پوسترها ، انواع پوشش ها و روی جلدها، انواع جزوه ها و بروشورها و کاتالوگ ها، انواع برنامه های تلویزیونی، تابلو های راهنمایی اماکن و کسبه و اداره ها، تمبرها و بسته بندی ها و… که هر یک شیوه و لحن و اجرای خاص و مناسب خود را باید داشته باشد تا تاثیر مطلوب و مناسب را بر ذهن تماشاگر بگذارد. لاجرم باید در محدوده پهناور تصویرگری انواع هنرمندان تصویرگر با تخصص ها، شیوه ها و قلم های ویژه و هنرمندانه وجود داشته باشند. کثرت تخصص و تنوع متخصص در سایر کشور های پیشرفته وجود دارد و امری غریب و عجیب نیست اما متاسفانه چنین طیف گسترده ای از توانایی ها در کشور ما وجود ندارد و دلایل آن ناشی از کمبود آگاهی فنی دو طرف حرفه تصویرگری یعنی ناشر و تصویرگر است. وقتی تقاضای روشن و یا روشنگرانه ای وجود ندارد و سطح کار کم و بیش در همان حوالی یکنواخت احتیاج های عمومی و قدیمی باقی می ماند.
این ماندگاری و در جا زدن، عیب بزرگی دارد که ناشی از عدم کوشش و هوشیاری طراحان و مصوران است. وقتی در حیطه کار حد دید و نگرش، محدود و کوتاه باشد، وظیفه طراحان است که با آشنایی و تسلط و اشرافی که به حرفه خود دارند، چشم اندازهای گوناگون کار خود را به خوبی مطرح و معرفی کنند تا باعث آموزش متقاضیان و عموم شده و در نتیجه سبب ایجاد گستردگی بازار کار گردند. از این طریق نه تنها به سفارش دهنده کمک موثری در شناخت امکان ها می شود بلکه فضای کار و حرفه نیز مطلوب تر شده و زمینه های بیشتر و مناسب تری برای بروز خلاقیت ها به وجود می آید. اما کار خوب و با ارزش را چگونه باید تشخیص داد و ارزیابی کرد.
به طور کلی ارزش هر کار به دو گونه سنجیده می شود:
اول ارزش توانایی تصویرگر در انتقال برداشت های حسی و درست و هنرمندانه اش از موضوع است. میزان درستی برداشت تصویرگر بستگی به درک درست او از مطلب و خلوص بیان او دارد که خود متکی به عوامل گوناگونی از جمله تجربه و مهارت و از همه مهم تر دل سپردگی کامل به کار و شفافیت روح اوست. خلوص بیان به کار، حالتی سهل از جهت درک و پذیرش آن به وسیله بیننده، و ممتنع از جهت ایجاز و استحکام اجرایی آن می دهد. رسیدن به خلوص، تمرینی پیگیر و موشکافانه می خواهد. باید همیشه نگاهی جستجوگر داشت و دائم همه دریافت ها را محک زد و هر محکی را با محکی دیگر، تجربه را با تجربه ای دیگر، تجربه را با حس و حس را با تجربه و حس را با واقعیت محک زد تا بالاخره و به تدریج و آرام آرام نگاه و فکر، ظریف شوند و خبره گردند. خبرگی را نیز باید مرتب محک زد و آزمایش کرد و صیقل داد چرا که زود کدر می شود و خطا می کند.
نداشتن تمرین کافی و عدم پیگیری در این روش ، از کیفیت کار تصویرگران و کار ایشان می کاهد، برعکس پیگیری مدام و یکدست و کامل بودن این ممارست باعث بی همتایی تصویرگر و ماندنی شدن اثر او می گردد.
دومین ارزش هر کار، مهارت اجرایی اثر است و قدرت اجرایی کار یک تصویرگر موضوعی است که کم و بیش همه با آن آشنا هستند چرا که نتیجه ای عینی و بارز برای تماشاگر دارد. مهارت اجرایی به آسانی قابل تشخیص و تعیین است. در مهارت اجرایی نیز خلوص و شفافیت روح و خلاقیت در تصویرگر تفاوت دارد. زیرا در اجرا بیشتر تمرین مدام دست و چشم نقش دارد که اصطلاحا به آن نرمی و یا خشکی دست میگویند، اما درک و دیدن درست فرم ها و رنگ ها و تشخیص و مشخص کردن جنسیت مناسب آن ها و انتقال درستشان بر صفحه کار، احتیاج به میزانی از خلوص و شفافیت دارد تا رابطه ای درست بین دید و دست و روح به وجود آورد.
گروه تصویرگران اجراگر با گروه تصویرگران طراح تفاوتی حرفه ای دارند و تقسیم و جدایی این دو دسته بستگی به روحیه و شخصیت افراد این گروه ها دارد که سبب انتخاب روش شغلی ایشان می گردد و بعدا به صورت تخصصی در می آید مانند انتخاب انواع مشاغل توسط افراد مشابه.
تصویرگران اجراگر را در تقسیمات هنر گرافیک و تصویرگری، “رسام” و در اصطلاح فرنگی حرفه، Artist می نامند. لذا در شناسنامه آثار تصویرگری اسامی افراد متعددی چون تصویرگر یا ایلوستراتور و اجراگر یا آرتیست دیده می شود و گاه نام مدیر هنری هم به آن ها اضافه می شود. مدیران هنری کسانی هستند که خط و فضای اصلی شیوه، تکنیک و ایده را ارائه می کنند و مدیریت هنری شغلی است که هنوز در ایران حضور و وجود درست و دقیقی پیدا نکرده است. اما اجراگران کسانی هستند که مهارتی استادانه در ساخت و سازکار و اثر دارند و در طراحی و ترکیب عوامل طرح دخالتی نمی کنند. طرح را از طراح دریافت کرده و به اجرای دقیق و ماهرانه آن می پردازند. اجراگران هر یک سبک و شیوه خاصی در قلم زدن و ساخت و ساز دارند و همان طور که گفته شد ارزیابی کارشان براساس میزان مهارت و استادی آن ها در اجرای تصویر است. اما تصویرگران طراح هم کسانی نیستند که از توان و مهارت اجرایی بی نصیب باشند. بلکه ایشان به طور طبیعی مهارت طرح و اجرا را تواما و شخصا دارا هستند . امروزه به دلیل تقسیم و تعدد تخصص ها و دقیق بودن مرز توانایی ها، قسمت های مختلف کار اغلب به متخصصین گوناگون سپرده و اجرا می شود.
خلاقیت در طراحی و مهارت در اجرا، هر چند که اساس کار و حرفه است اما نکات دیگری را نیز باید برای انجام تصویرسازی در نظر داشت که عبارتند از:
• هم سلیقگی تصویرگر و نویسنده موضوع
• انتخاب هماهنگ و سنجیده بیان و چارچوب ترکیب و تکنیکی طرح در ارتباط با ترکیب و تکنیک موضوع
• مطالعه و بررسی تجربیات همکاران
هر یک از نکات فوق بحث و بخشی مستقل به خود دارد اما در واقع در مجموعه مسایلی است که یک تصویرگر باید به آن آشنا بوده و توجه کامل داشته باشد.
هم سلیقگی تصویرگر و نویسنده به مقدار زیادی راه را برای به وجود آوردن یک اثر خوب هموار می کند، زیرا به دلیل همین هماهنگی اولیه، تصویرگر با مقدار زیادی از خواست های نوشته نشده نویسنده آشنا است و در واقع درک فضا خود به خود از این طریق حاصل می شود و از طریق کار طراح به بیننده هم به خوبی متنقل می گردد.
اهمیت اثر تنها در منعکس کردن تصویری محتوای نوشته نیست. تصویر خوب باعث ایجاد باور بیشتر و درک بهتر مطلب می شود و سبب می گردد تا خواننده، انرژی، انگیزه و شوق بیشتری برای ادامه مطالعه پیدا کند و نهایتا و به طو غیر مستقیم آموزش بصری ببیند و غیر مستقیم فرهنگ او گسترش پیدا کند. در کشور ما معمولا به این مهم توجه نمی شود و علت آن از یک طرف کمبود طراح و تصویرگر متخصص و قابل در زمینه های بسیار متنوع این حرفه است و از طرف دیگر نبودن بینش و سیاست انتشاراتی که سبب می شود انجام کارها برنامه و انتخابی از روی تخصص نداشته باشد و لاجرم در مسیری درست و حرفه ای انجام نگیرد و هر تصویرگری مجبور شود کار مورد سفارش را به هر ترتیب انجام و پایان دهد.
در چنین شرایطی تصویرگران موجود باید هر سفارش را مانند مسئله و مشکل جدیدی برای خود مطرح کنند و برای آن راه حل مناسبی پیدا نمایند.
در درون نکته بالا ، نکته دوم نیز مستتر است و آن عبارت است از انتخاب بیان و چارچوب تکنیکی سنجیده، برای اجرای امر، و این نکته ای است لازم و ناگزیر، زیرا هر موضوعی لحن و بیان خاص خود را دارد و برای بازگویی آن به زبان تصویر باید لحن و بیان مناسب آن را پیدا و استفاده کرد.
در این مورد موقعیت خاص دیگری نیز در مورد ادبیات و خاصه در حیطه داستان وجود دارد، به این معنی که سفارش دهنده تصویرگر هنرمندی را بر می گزیند و علی رغم عدم هماهنگی و هم سویی شیوه بیان و تکنیک او با تکنیک نوشته، صرفا به خاطر به وجود آوردن اثری با برداشت و دیدگاهی دیگر، کار را به او می سپارد.
در این صورت چنان چه اثر تصویری، در جای خود اثری هنرمندانه و با دیدگاهی تازه و بدیع باشد خود می تواند روشی شگفت و جالب و در نهایت نتیجه ای زیبا و هنرمندانه داشه باشد، اما آنچه که تصویرگر نباید در حیطه ادبیات مطلقا انجام دهد، دنباله روی و ترجمه تصویری لغت به لغت موضوع است. او همیشه باید به یاد داشته باشد که با کارش ابعاد تازه ای به موضوع مورد سفارش اضافه کند.
دیدن و مطالعه چنین تجربیاتی خود بسیار مفید و با اهمیت است، لذا هر تصویرگر باید به طور دائم در جریان کوشش های همکاران خود باشد. مجموعه کارها و تجربه های همکاران، کم و کیف و ابعاد بیان هنری جامعه را نشان می دهد و از طریق مطالعه کار آن ها می توان به خوبی نبض جامعه را در دست داشت و فاصله خود را با آن سنجید و جستجوها و خلاقیت خود را ارزیابی کرد.
پی جویی و دقت در کار همکاران باید موشکافانه و بدون حسادت انجام گیرد. حسادت بینایی و شعور فنی هنرمند را کور می کند و به توانایی های او لطمه می زند. حسادت در جوامع کم فرهنگ، کثیف و مخرب است و با توجه به این نکته می توان خود و دیدگاه خود را اصلاح کرد و برای تعالی خود راه گشایی نمود. باید دانست آموختن و فراگیری، راه ها و طرق گوناگونی دارد و یکی از این راهها، مطالعه و بررسی کیفی کارهای همکاران است. در این روش نباید از کارهای همکاران فقط عیب جویی کرد . جستجوی نقاط ضعف دیگران، قراردادن خود در یک موضع و فضای ضعیف است. نقد و بررسی یک کار، بررسی و ارزیابی نقاط مثبت و منفی است. باید از نقاط مثبت همیشه تمجید کرد و از این طریق می توان به نوعی وسعت نظر و تعالی روحی و ذهنی رسید و نقاط منفی را باید با ارائه راه حل رفع آن مطرح کرد. توفیق دیگران به طور مسلم سبب ایجد فضایی بهتر و رشد همه جانبه خواهد شد و باید به یاد داشت که در محیطی آلوده، نمی توان آلوده نماند.
توان و توشه ی فنی هیچ کس، هیچ گاه کافی نیست. در هر مقطع زمانی و تجربی، درک طراح از مسایل و موضوعات متفاوت است. لذا باید مرتب در اندوخته های خود جایگزینی های درست تری انجام داد. با چنین شیوه ای، ضمنا می توان از یکتواختی های حرفه و بازار کار نیز نجات پیدا کرد و با پختگی سنی، شور خلاقیت را زلال تر گرداند.
–
کتاب حرفهای تجربه / مجموعه مقالات مرتضی ممیز از ۱۳۴۵ تا ۱۳۸۲
انتشارات دید / ۱۳۸۲